مناجات با امام حسین

مناجات با امـــــــــام حسین(ع)

 

 

بنویسید مرا بی سر و سامان حسین

 

جگری سوخته و پاره گریبان حسین

 

 

پای شش گوشه گدا را بنشانید و سپس

 

بنگارید مرا دست به دامان حسین

 

 

 روضه ای باز بخوانید و ، هلاکم بکنید

 

روی قبرم بنویسید پریشان حسین

 

 

 پروراندند مرا پای همین هیئت ها

 

از همان روز ازل خورده ام از نان حسین

 

 

 کاش در کرببلا جام شهادت نوشم

 

بسرایند مرا جزء شهیدان حسین

 

 

 شبِ بی گریه در این عشق حرام است مرا

 

این چنین است شبِ ریزه خور خوان حسین

 

 

 بنویسید روی مشک علمدار حرم

 

جان عالم به فدای لب عطشان حسین

 

 

 به خدا این پسر حضرت زهرا باشد

 

روی خاک است چرا پیکر عریان حسین

 

رضا باقریان

http://sh-fateme.blogfa.com

زندگینامه امام حسین(ع)


ادامه نوشته

دوراهی


حسین جان همه دعا میکنند انشاالله در هیچ دو راهی گیر نکنی ،

اما من مبخوام تو دو راهی گیر کنم

میخوام تو دو راهی بین الحرمین گیر کنم ندونم بیام حرم شما یا حرم آقا ابوالفضل العباس...

آقا جون نصیبم کن تو دو راهی بین الحرمین گیر کردن رو...

امان از دل زینب امان.........


عکاس هادی بازدار

دلنوشته


آرزو دارم روم صحن و سراي کربلا




مرغ روحم بر سرش دارد هواي کربلا





کي شود يا رب شوم زوار بر قبر حسين




تا ببينم گنبد و ايوان طلاي کربلا




تربت پاکش علاج درد هر صعب العلاج




من بقربان تراب با شفاي کربلا




ترسم آخر ارزويم را برم باخود به گور





تا قيامت نالم از آن ناله هاي کربلا






استخوانم گر بپوسد زير خاک خاکيان




برمزارم مي رسد عطر فضاي کربلا




http://azharolmenalshams.parsiblog.com/Feeds/7273412/

کل یوم عاشورا


سالنامه ی عا شقان تنها یک برگ دارد که رویش نوشته اند :
             

           “ کل یوم عاشورا ”

در آرزوی کربلا


گفت ضمایر را بشمار
گفتم من ، من ، من
گفت فقط من ؟!
گفتم آری ، همگی رفته اند زیارت ارباب و فقط من بی لیاقتم که اینجا تنها مانده ام !

http://www.takpayamak.com/

عزای تو خلاصه ی تمام دلتنگی هاست


یا حسین


یا شیشه احساس مرا آهن کن...

یا با لغت عشق مرا دشمن کن...

مولا عطش کرب و بلا گیجم کرد ...

قربان تو تکلیف مرا روشن کن.....

وجه تسمیه کربلا

بعضي گفته اند: کربلا مشتق از کَربَله، بفتح کاف و باء موحده بر وزن عنفله، بمعني رخوت و نرمي است، يقال به کربله (اي رخوة في قدميه) بخاطر آنکه خاک کربلا نرم بود. و يا از کربلا است بمعني «الخالص الزّکي يقال کَربَل الحِنطَة اِذا انفّاها فسميت بذلک لان ارضها خالصة طيَّبة» و يا از کربل بر وزن جعفر است. و کربل نام علفي است که بسيار سرخ و برّاق مي باشد زيرا که از آن علف در آن سرزمين بسيار بود.


ادامه نوشته

لعنت بر قوم ظالم


یا لثارات الحسین


ادامه نوشته

شهدا رفتند ولی...


حمام آخر نوبت به نوبت




تا ابد...


تا ابد به آنهایی که وقت تشنگی شدید  و بی آبی

قمقمه ها راخاک می کردند تا کمتر یاد آب بیفتند

مدیــونیــم